به گزارش راهبرد معاصر؛ در حوادث هشتاد و چند روز اخیر، توهم فروپاشی نظام اسلامی،یکی از مهمترین عوامل انگیزشی بود که عده ای را به آمدن کف خیابان و عده دیگری را به آمدن در میدان مجازی برای حمایت از کف خیابانی ها ترغیب کرد!
تلاش مشکوک میرحسین موسوی برای جریان سازی در باره جانشینی رهبری در ۱۸ مرداد، انتشار خبر دروغ نیویورک تایمز در باره سلامتی آیت الله خامنه ای در ۲۵ شهریور و همزمان با فوت مهسا امینی،تمرکز شعارها آن هم همراه با هتاکی علیه رهبر انقلاب و اجیر کردن عده ای برای شعارنویسی گسترده، کارهای هنری متعدد و دهها اقدام ریز و درشت دیگر،همگی یا برای القای همین مطلب طراحی و ساخته و پرداخته شد و یا به چنین توهمی یاری رساند.
برنامه ریزی همه جانبه برآمده از اتاق های فتنه و آشوبی که در چند جبهه از رسانه گرفته تا عرصه دیپلماسی، و از میدان تا پشتیبانی های میدانی را شامل می شد و به زعم خودشان حساب همه چیز را کرده بودند.
البته در این عملیات ترکیبی، نقش رسانه ها،اعم از واقعی و مجازی بیش از اضلاع دیگر بود.
«دروغ ضربدر دروغ» و نه دروغ بعلاوه دروغ، سرفصل اصلی این کنشگری رسانه های دشمن اعم از مجازی و واقعی بود.
بر اساس یک بررسی منتشر شده، رسانههای فارسی زبان بدخواه، در خصوص وقایع اخیر، فقط ظرف ۲۵ روز ۱۷۳۰۰ «دروغ» را منتشر کرده اند.
روانشناسان مسلط به این حوزه معتقدند، هر پیام رسانهای توسط «سازمان شناختی-هیجانی» پیام گیرنده پردازش و ارزیابی می شود. وقتی پیامها پی در پی و متواتر ارایه میشوند، ذهن پردازشگر فرصت پردازش دهها و صدها پیام را از دست میدهد. در اینجا یک فرایند روانشناختی اتفاق میافتد که از آن به عنوان «ردحافظه» نام برده میشود.
متخصصین این حوزه می گویند: ذهن درگیر با تصاویر انبوه، متناقض، جعلی و واقعی به حالتی میرسد که به آن «سرسام ذهنی» میگویند. در حالت سرسام، تصاویر انبوه بدون ارزیابی در ذهن مانده، تنش میآورند و تاثیرات خود را به صورت ناهشیار بر جای میگذارند. به عبارت دیگر ذهن ما در مقابل «فایل های باز» دچار تشویش شده و قدرت پردازش و ارزیابی دقیق خود و تشخیص صحیح و واقعی از جعل و کذب را از دست میدهد و مقاومتش شکسته میشود.
در چنین وضعیتی، نه تنها «دروغ» به عنوان واقعیت، خود را در ذهن جاسازی و تحمیل میکند بلکه گاهی مبنای ارزیابی پیامهای بعدی حتی مبنای ارزیابی خبرهای صحیح نیز می شود!
با همه این احوال، وقتی تیرهای دشمن،یکی پس از دیگری به سنگ می خورد و پرده از دروغ های پرشمارش می افتد و بنیان مرصوص نظام، یکبار دیگر به رخ دشمنانش کشیده شده است و نور واقعیت دوباره نمایان می گردد، نوبت رسوایی دروغ پردازان و دروغ گستران هم فرا می رسد!
کمرنگ شدن آشوب ها و فراخوان های بی نتیجه، محصول این رسوایی و انزجار و تنفری است که از دروغ سازان پدیدار شده است.
کسانی را می شناسم که از مشتریان پروپاقرص شبکه های ماهواره ای فارسی زبان بودند اما اکنون نه آنکه انقلابی شده باشند اما از آنها منزجر گشته اند!
اکنون، دلسوزانی که خیرخواه نظام و مردم هستند و با سعه صدر و پرهیز از هیجان و خشم، همچون بزرگانی مانند حضرت آیت الله خامنهای و مرحوم شهید بهشتی، جذب حداکثری و دفع در حد ضرورت را باور دارند باید بتدریج فکری به حال بازگشت کسانی کنند که با توهم فروپاشی نظام و البته از سر غفلت و ساده لوحی و نه ایفای نقش موثر، پلهایی را پشت سرشان خراب کرده اند!/ تسنیم